مردی که پشت گیشه نشسته بود بدو ن حرف بلیت را به سمتش گرفت . پولهای مچاله شده اش را از کیف بیرون کشید و روی پیشخوان گذاشت و بلیت را چنگ زد . دو هفته ی تمام پول جمع کرده بود تا بتواند لذ ت این پرده ی نقره ای را باز هم زیر زبان مزه مزه کند . صندلی اش را پیدا کرد و نشست .
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.