خلاصه کتاب
من آینارم؛ دختری از تبار چالدران؛ سرزمینی بهشت گونه با مردمانی پرغرور و غیرتمند، سوارکاری ماهر و زبردست؛ عاشقی پرشور با روایتی از عشقی طوفانی و ممنوعه؛ من زاده ی دشت پریشانم با اراده ای پولادین!
با تجربه ی عشقی ناشناخته به نام امیر عباس افرا؛ همان که فرمولهای شیمی ذهنم برآشفت و واله و شیدایم کرد!
من آینار قصه ام و روایت آناشید؛ عروس صحرا از برایت خواهم گفت!
همان که بر پشت چالدران یال مشکی بر تن صحرا تاخت و ماجرای عشقی جنجالی آفرید و میراث گرانبها گشت!
و بلاخره من قصه گوی روایت سالار امیدی خواهم بود مردی از تبار غرور و غیرت، پدری به واقع شیرمرد و خان زاده ای اصیل!
و در نهایت از عطش علیسانِ جوان و جذاب و عاشق پیشه ی ساده دل و مهربانم از برایت می گویم که لبخندهای ناتمام و لودگی هایش از برای خرگوش کوچولوی نازنینش که من باشم؛ ناتمام است و قصه ی عشق آتشینمان زبانزد و شهره ی شهر گشت!
رمان میراث آناشید سرگذشتی از چندین قصه ی جذاب و متفاوت در چند برهه ی زمانی مختلف…
https://niceroman.ir/?p=215
لینک کوتاه مطلب: