خلاصه کتاب
بعد از اینکه جید در محراب توسط نامزدش ترک می شه برای آرامش بیشتر به مزرعه بهترین دوستش نقل مکان میکنه اون در آنجا آرامش گرفته ولی... انتظار نداشت که سرنوشت اون رو به سمت برادر ساکت و کم حرف دوستش بفرسته وقتی آن کابویی زرق و برق دار و با شکوه اون رو میبوسه همه شرط هایی که برای خودش ساخته بود نابود میشه و حالا اون دیگه نمیتونه ازش دست بکشه.تالون استیل یه مرد نابود شده بود.اون هرگز از آسیب و زخم های دلهره آور و مخوف دوران کودکیش نجات پیدا نکرده. اون چیزهایی که زنان زیادی در اختیارش میگذاشتندرومیگرفت ولی هیچ چیز برای بازگشتن به آن ها پس نمی داد... تا اینکه جید رابرتز وارد زندگی سرد اون شد.اون خوشگل بود، شیرین، و به اون احساسی رو میداد که قادر به درکش نبود. به اون میل، تمایل، خواستن و آرزو میداد.
https://niceroman.ir/?p=4864
لینک کوتاه محصول: