خلاصه کتاب
کیک شکلاتی را روی میز دختر و پسری که با هم گپ می زدند، گذاشتم. زیر لب تشکر کردند و من هم با لبخند جوابشان را دادم. با این که چند ساعتی از استخدام و کار کردنم نمی گذشت اما خسته شده بودم، در این هوای گرم تابستان کار کردن سخت بود.
دستم را روی پیشانیام گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم که صدای یکی از مشتری ها از پشت سرم بلند شد.
https://niceroman.ir/?p=4427
لینک کوتاه مطلب: