نایس رمان

دانلود رمان جدید

دانلود رمان خیانتکار عاشق ۲ از ف عبدالله زاده
خلاصه کتاب
من یه دختر مردم در قلب معشوقم اما باید نفس بکشم. من یه جاسوس شکست خوردم، اما همچنان به ویرانگری ادامه میدم، انقدر می‌کشم تا یه روزی کشته بشم!… من یه دختر بدم که همهٔ کسایی دوس داشتم رو از خودم روندم و در انزوای تاریکی در حال جون دادنم. تانیا داناوان مرد، به همراه مردی که عاشقش بودم و من دوباره غرق در تنهایی‌ای شدم که نمی‌تونستم خودم رو توش پیدا کنم، هر چه‌‌قدر بیشتر به دنبال رهایی دست‌ و پا می‌زدم بیشتر در باتلاق تاریکی فرو می‌رفتم غرق در ماموریت‌های طولانی احساساتم رو جا می‌گذاشتم و قلب شکستم رو حمل می‌کردم. من تبدیل به دختری شدم که خنده هاش درد می‌کردن، رفتارهاش خار داشتن‌ و خودش رو از دنیا و آدم ها سوا کرده بود. چهار سال بدون قلبی که توی آب یخ‌زده فه‌مارنزونت جا گذاشتم‌ زندگی کردم.
دانلود رمان خیانتکار عاشق از ف عبدالله زاده
خلاصه کتاب
من یه زنم، اما مجبورم مردونه بجنگم… من یه دخترم، اما مجبورم پدرم رو توی تیمارستان رها کنم… من یه معشوقم، اما مجبورم دل بشکنم… من یه پرستارم، اما مجبورم آدم بکشم… من یه عاشقم، اما مجبورم خیانت بکنم… و در آخر من یه جاسوسم و مجبورم بخاطر دل بستن به دشمنم جوتنم و بدم…! باید سنگدل باشم، نسبت به هر کسی که دوسم داره، چون من یه پلیس دزدم! دزد قلب ها و احساسات، زندگی ها و اطلاعات! دوئل شیطان و فرشته ی درون، فاصله ی بین عشق و خیانت! باید به مردی که توی قلبمه خیانت کنم. برای همینه که اسم من خیانتکار عاشقه!
دانلود رمان بغض های هر شب من از م.طباطبایی
خلاصه کتاب
این داستان درباره دختری از تبار غیرت و عشق به نام تووشیار که در سرزمین پدری زندگی میکنه و به خاطر کار پدرش به تهران میاد و با وجود عشقی که در دل داره دچار هیاهویی در اصارت و …
دانلود رمان رد پای پروانه از مرضیه علیشاهی
خلاصه کتاب
زندگی دخترک در سوتی‌های پی در پی و خرابکاری‌هایش خلاصه میشد. زندگی اش به طنزی می ماند که کسی از شنیدنش سیر نمی شود. حال این میان اصرار های خانواده، زندگی اش را تغییر می دهد. سرانجام سرنوشت دخترک سر خوشمان به بانک می‌رسد. چه دردسر جدیدی را در سر دارد؟ آیا غم هم می‌تواند زندگی‌اش را قلقلک دهد؟ چه بلبشوی جدیدی در بانک به راه می اندازد؟ مقدمه: پای تو در میان بود، در میان زندگی سر خوشانه‌ام. در میان اصرار‌های پدر و مادر به ناخواسته‌هایم. تو وارد زندگی‌ام شدی. هم‌پای شیطنت‌های من راه آمدی.  اما… با رفتنت مثل پروانه بر قلبم رد پا به جا گذاشتی. جدای از این ها، اصلا مگر پروانه رد پا دارد؟ قابل دید است؟
دانلود رمان بگذر از جانم ۲ از راضیه خیرآبادی
خلاصه کتاب
به دی جی در خواست آهنگی که دوسش داشتم رو دادم … یه آهنگ ایرانی تا از این جو رقص های سرد و خشک خلاص بشم دست کاترین و جولیا رو گرفتم و هم زمان با پلی آهنگ قدیمی که باهاش حال می‌کردم رفتیم رو سن … ای بهار ای آسمون عیده میرم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جان دارم میرم به تهران دارم می رم به تهران نازه من بهار میاد گل به سبزه زار میاد در اومد جوونه ها دلم پر از بهونه ها بعد از اون جدایی ها عشق به من گفت که بیا عشق به من گفت که بیا ای بهار ای آسمون عیده میرم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جان دارم میرم به تهران دارم می رم به تهران
دانلود رمان انفجار تاج از سمانه حسینی
خلاصه کتاب
مقدمه :دنیا با انفجاری خلق شد………….. انفجاری عظیم که همه چیز را از هم پاشید……….. حال بین من و تو انفجاری قوی تر در حال رخ دادن است .. . کاش این انفجار رخ ندهد تا منو تو از هم نپاشیم … . ولی صبر کن این …………انفجار مقدمه زندگیمان است شاید از هم بپاشیم ولی این مقدمه فصلی نو در زندگیمان است پس چرا از آن فرار کنیم….
دانلود رمان ماه کامل از ایرا حبیبی
خلاصه کتاب
با شنیدن اسمم، دل از دفتر خاطرات کوچیکم کندم و نگاهم رو به چهره‌اش دوختم. سارا بود؛ با همون لپ‌های قرمزش نفس زنان گفت: _زود بیا. خانم مددی کارت داره! سری تکون دادم و دوباره به دفترم خیره شدم. زیر لب نوشته‌ام رو زمزمه کردم: _ هجده سالم شد… هجده سالی که بدون خانواده‌ام گذشت و حالا باید یه زندگی جدید رو شروع کنم؛ زندگی‌ای که سرتاسر اون تنهایی و بی‌کسی موج می‌زنه. بعد از این باز هم من می‌مونم و من… منی که باید به سمت سرنوشتم برم؛ سرنوشتی که از آخرش خبر ندارم! دفتر رو بستم و روی میز کوچیکم گذاشتم. نفس عمیقی کشیدم و به سمت اتاق خانم مددی حرکت کردم. تقه‌ای به در زدم و با شنیدن بفرمایید، به داخل رفتم. طبق معمول پشت میز بزرگ قهوه‌ای رنگش نشسته بود؛ نزدیک‌تر رفتم ‌و روبه‌روش ایستادم. خانم مددی با چهره‌ی چروکیده‌اش که از هر چین و چروکش می‌شد به تجربیات و سختی‌های زندگیش پی برد، با مهربونی به صندلی اشاره‌ای کرد تا بنشینم؛ سر تکون دادم و نشستم. انگشت‌هاش رو در هم گره زد و گفت: _ خب آرمیتی جان، خودت خوب می‌دونی که امروز چه روزیه!
دانلود رمان بگذار مجنونت باشم از فاطمه حاتمی
خلاصه کتاب
مامان-هاله دخترم -جونم مامان مامان-زنگ میزنن عزیزم فکر کنم باباته برو زودتر درو باز کن -چشم چادرمو سر کردمو دم در رفتم درو باز کردم حدس مامان درست بود خودمو لوس کردمو گفتم -سلام بابای گلم بابا-سلام دخترم -خسته نباشی -ادم همچین دختر قشنگی داشته باشه و خسته بشه از کارو زندگی؟!!! -مرسی باباجون همراه بابا وارد خونه شدیم سریع چای رو اوردم بابا-دستت درد نکنه دخترم -خواهش میکنم بابا-مامانت کو؟
ورود کاربران

لیست مترجمین
Translation - List
درباره سایت
دانلود کتاب رمان های جدید ایرانی و خارجی
آخرین نظرات
  • Pariiiسلام. از پارت ۲۰۱ رمان برزخ سرد میشه تا حدود ۱۰۰ پارت نیست. بعد از پارت ۳۰۱ دوبا...
  • adminسلام از بخش تماس با ما به آیدی نوشته شده پیام بدین...
  • samiehسلام من مبلغ رو پرداخت کردم و کسر شد ولی دانلود نمیشه؟!...
  • adminلطفا به آیدی نوشته شده در صفحه تماس با ما پیام بدید...
  • نصیریمن فایلو خریداری کردم ولی لینک مشکل داره...
  • ناشناسعالیییییی...
  • بهارخیلی رمان قشنگیه حیف که رمان دیگه ای از این نویسنده پیدا نکردم...
  • ناشناسخیلی مزخرف بود خانم یه ذره با حوصله ،یه ذره دقیق این چیه آخر نتونستم سنون بفهمم...
  • نگیناسم جلد دوم چیه؟...
  • Shimaخوشم اومد از قصه‌هاش.ممنون...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نایس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! - پشتیبانی وبسایت گروه فریا
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.