خلاصه کتاب
دو خاندان که از لحاظ شأن و مقام همتراز بودند، در شهر زیبای ورونا که نمایش ما در آنجا برگزار میشود، کینهی قدیمی خود را به فتنههای تازهای کشانده و خونی که در این نزاع ریخته میشود، دستان پاکی را آلوده میسازد. سرنوشت این بود که نطفهی دو عاشق، که ستارهی آنها به هم پیوست، در این دو خاندان کینهتوز بسته شود، و وقایع ناگوار رقتانگیزی به مرگ آنها منتهی گردد و در نتیجه به مجادلهی پدرانشان پایان بخشد. جریان عشق مرگبار و ترسناک آنان و برافروخته شدن شعلهی خشم اولیای آنان، که چیزی جز مرگ فرزندانشان آن را نمیتوانست نابود سازد ...
https://niceroman.ir/?p=4985
لینک کوتاه محصول: